اولین جایی که میتوان ذهن را مشاهده کرد،
آن صدای درونِ سر است.
«آن صدایی که مُدام در سَرَت صحبت میکند»
اگر تابهحال متوجه آن صدا نشده بودی،
اکنون متوجه آن بشو.
آن صدا،
صدای ذهنِ شرطیشدهی توست.
مانندِ نواری که بطورِ خودکار
درحالِ پخششدن است.
فعالیتِ ذهن در خیلی مواقع
به شکلِ یک صحبت یا یک گفتگو نمود پیدا میکند.
«مشاهدهی آن صدا دیگر فکر نیست»
ذهن هرگز شاهد نیست،
شاهد همیشه تویی؛
آن چیزی که حقیقتاً هست؛ اکنون!
رابطهی تو با ذهن،
رابطهی شاهد و مشهود است.
از آنجایی که ذهن
و افکاری که ذهن ایجاد میکند
همگی شکلاند، پس موردِ مشاهده قرار میگیرند.
آن شاهد تویی!
یعنی آنچه که تو حقیقتاً هستی بیشکل است،
شعور است.
تمامِ این مشاهدات درونِ فضای آگاهیِ تو روی میدهند
اساساً تو حضورِ همین فضا هستی
و دانستنِ این،
یعنی
بیداری از خوابِ یکیانگاری
با رؤیایی که ذهن راویِ روایتِ آن است.